ادامه پروژه کشتهسازی رسانههای ضد انقلاب با مرگ رکسانا امیریکیا
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۲۰۲۶۶
رسانههای معاند خارجی روز گذشته طی اظهاراتی ادعا کردند که مرحومه رکسانا (غزال) امیری کیا در اعتراضات ۱۸ مهر شرکت کرده که با ضربات باتوم دچار صدمات شدیدی میشود و به دلیل ترس از بازداشت از مراجعه به بیمارستان خودداری میکند و علت مرگش هم جراحات ناشی از باتوم بوده است.
این در حالی است که علیبرز امیری کیا، پدر مرحومه رکسانا (غزال) امیری کیا در گفتگو با بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در واکنش به این اظهارات رسانههای معاندین خارجی، گفت: بنده هیچ اطلاعی از این مسئله ندارم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در خصوص اینکه آثاری از ضرب و شتم روی بدن مرحومه بوده است یا خیر، تصریح کرد: هیچگونه آثاری از ضرب و شتم و جراحت روی بدن دخترم نبوده، فقط گفتند که بیمارستان فقیهی اشتباه کرده و دچار قصور پزشکی شده است. همچنین دخترم کیست شکمی نداشته و پزشکی قانونی هم این مسئله را تکذیب کرد.
پدر مرحوم امیری کیا در خصوص اظهارات شبکههای معاند که ادعا کردند مراسم خاکسپاری مرحومه تحت تدابیر امنیتی برگزار شده و خانواده او هم تهدید شدند که دلیل مرگ او را کرونا اعلام کنند، بیان کرد: اصلاً چنین چیزی نبوده و اتفاقاً مراسم دخترم بسیار هم شلوغ بود که حتی در آن جمع هم اعلام کردم که او بیمار بوده و ما به بیمارستان رفتیم که در بیمارستان فوت کرده است.
او در خصوص ادعای دوستان دخترش که گفتهاند مرحوم مبتلا به کرونا بوده و تست کرونا هم داده بوده، مطرح کرد: دخترم ۱۵ مهر به خوابگاه آمد که آن روز سالم بود، و شب ۱۹ ام با بنده تماس گرفتند که بیمار شده و او را به بیمارستان بردند، البته فردا باید بررسی کنم و از دوستان و دانشگاه پیگیری کنم تا متوجه دلیل اصلی مرگ دخترم بشوم.
پدر مرحومه با تأکید بر اینکه دو ماه است که پیگیر دلیل فوت دخترشان هستند، اظهار کرد: شکایت هم کردم که مشخص شود قضیه چیست و ادعاهای مطرح شده چه میزان صحت دارد، به ویژه که بیمارستان هم به ما میگویند که علت فوت دخترم قصور پزشکی بوده، اما مشکل دقیقی را بیان نکردهاند.
او در پایان در پاسخ به این سوال که دختر وی در اعتراضات خیابانی شرکت داشته یا خیر، گفت: نه ایشان در اعتراضات شرکتی نداشته است.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: رسانه ضد انقلاب امیری کیا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۲۰۲۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا حسن باقری نمیخواست فرمانده عراقی کشته شود؟
احمد دهقان در گفتگو با رادیو مضمون روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتحالله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفته که در ادامه میخوانید:
فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتحالمبین میدانستم ایران میخواهد حمله کند» و داشت برگبرندههایش را برای فرمانده ایرانی رو میکرد.
فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که میخواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانیها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله میکنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانیها میخواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشتههایی که شما دادید بخاطر پیشبینی من بود».
آقای جعفری هیچ چیزی نمیگفت و این حالت داشت مرا دیوانه میکرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقیها تمایل پیدا کرده بود.
آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را میشناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول میشد».
آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکسهای تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!
آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.
حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر میکنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»
آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرماندهها را جمع کردی. بعد فرمانده جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!